مدیریت امور پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان

اجلاسیه شهدای دانشجو معلم استان اصفهان

شهید دانشجو معلم محسن ثالثی

امام خمینی (ره) :ملتی که سالار شهیدان را پیشوا و ایثار و فداکاری را سلاح و شهادت را سبب جاودانگی خود می داند از چه می ترسد و با چه کسی جز خدا معامله می کند؟

نام و نام خانوادگی : محسن ثالثی

نام پدر : عبدالعلی

تاریخ تولد : 20/11/1344

تاریخ شهادت: 15/4/1365

محل تولد : روستا موسی اباد از توابع شهرضا

محل شهادت: جزیره مجنون

عملیات شهادت : درگیری مستقیم با دشمن

کد ایثار : ۶۵۰۸۶۴۸

نام پردیس محل تحصیل : شهید باهنر اصفهان

رشته تحصیلی : حرفه فن

وضعیت تاهل : مجرد

مسیولیت در جبهه : رزمنده عادی

یگان اعزام کننده : بسیج

ادرس مزار مطهر شهید : گلستان شهدا روستا

 

زندگینامه شهید

محسن ثالثی فرزند عبدالعلی ثالثی در سال ۱۳۴۴ در روستای موسی آباد از توابع شهرضا دیده به جهان گشود و مقطع ابتدایی و راهنمایی را در همان روستا گذراند و سپس دوره دبیرستان را به شهرستان شهرضا رفته و در هنرستان پسرانه در رشته برق مشغول به تحصیل گردید  در همان زمان با خواندن درس به سوی جبهه‌های جنگ حق علیه باطل روانه شد و در چند عملیات شرکت نمود و در حین جنگ به دانشگاه تربیت معلم شهید باهنر راه یافت اما در حال درس خواندن باز هم از جبهه‌های جنگ غافل نماند تا اینکه سرانجام در تیر ماه ۱۳۶۵ در جبهه مجنون در تک دشمن بعثی به شهادت رسید و پیکر وی بعد از ۱۲ سال در رمضان سال ۱۳۷۷ در گلستان شهدا روستا به خاک سپرده شد از خصوصیات بارز او مودب بودن  معتقد به امور دینی از جمله نماز و روزه و امانتداری او می‌باشد نام برده اهل خودنمایی نبود یرا هر بار که از جبهه باز می‌گشت هرگز تعریف از وضع جبهه و کارهایی که می‌کرد نکرد ر از او سوال می‌شد که جواب کوتاه می‌داد و بسیار کم حرف بود با توجه به اینکه مادرش به بیماری روانی تلا بود به او احترام فوق العاده می‌گذاشت و هر بار او را جهت مداوا پیش پزشک می‌برد و در هر صورت فردی مومن و دیندار و مردمدار بود روحش شاد و راهش پر رهرو باد

ویژگی‌ها و خصوصیات اخلاقی شهید و رابطه ایشان با خانواده والدین و دوستان از نظر اخلاقی و برخورد خیلی خوب بود و رابطه خوبی داشت با والدین و سایر اعضای خانواده و دوستان و از نظر مذهبی هم خیلی خوب بود و اعمال عبادی خود را بخوبی انجام میداد

وضعیت فرهنگی و اقتصادی خانواده در حد متوسط بود وقات فراغت خود را در بسیج فعالیت می‌کرد و حدود ۷ بار به جبهه اعزام شد و در تمام اعزام‌ها روحیه خوبی داشت

 وی علاقه به حضرت امام داشت و توصیه می‌کرد به پیروی از امام و بازتاب مفقودیت در محیط خانواده و محیط کار خوب بوده است و پیام به امت شهدای شهید پرور این است که از خون شهدا پاسداری کنند و راه آنها را ادامه بدهند

 

خاطرات شهید محسن ثالثی از زبان پدر شهید

اینجانب عبدالعلی ثالثی پدر شهید محسن ثالثی دو خاطره از فرزندم به یاد دارم که اکنون می‌نویسم

اول آنکه چون انقلاب اسلامی در سرتاسر کشور اوج گرفت اینجانب و فرزندم همپای مردم روستا از انقلاب طرفداری می‌کردیم بعد از پیروزی انقلاب که جنگ بر ایران تحمیل شد فرزندم عزم جبهه رفتن نمود ولی چون سن او کم بود مسئول بسیج شهر آقای نصر الله نصیری به او گفت نمی‌توانیم تو را به جبهه بفرستیم فرزندم در شناسنامه اش دست کاری کرد و سن خود را بالا برد و عازم جبهه شد و خاطره دوم پس از آنکه از هنرستان فارغ‌التحصیل شد در دانشگاه تربیت معلم شهید باهنر پذیرفته شد او تعریف می‌کرد که یک روز آقای هاشمی رفسنجانی که آن وقت سخنگوی جبهه و جنگ بود به میان دانشجویان آمدند و گفتند من عازم جبهه هستم هر کس مایل است می‌تواند به همراه ما به جبهه عازم شود و فرزندم گفت منم با او و عده‌ای از دانشجویان عازم جبهه های جنگ شدیم والسلام

 

وصیت نامه ودست نوشته ای از شهید دانشجو معلم:

به نام الله که جان همه انسانهادر دست اوست و اجل همه را دروقت وساعتی معین مقرر فرموده وباسلام وصلوات بر فرستاده وآخرین رسولش نبی اکرم محمد (ص) وباسلام برائمه طاهرین خصوصا قائم آل محمد که چشم امید همه ی انسانهای آزاده به سوی اوست و بادرود بر نایب برحقش سلام گرم خودرا برشما مردم ایثارگروهمیشه در صحنه  نثار میکنم.

اکنون که مادرراهی قدم گذاشته ایم که قبل از مانیز افراد زیادی جان خود را در این راه از دست داده اند وهمگی هدفشان ادامه راه حسینی مظلوم که باان یاداندک حماسه ها به پا کرد واکنون که دراین راه وهدف مقدس کمرهمت بسته ایم وصیت خودرا به پدر ومادر خود وتمام کسانی که برگردن ما حقی دارند آغاز میکنم. اولین خواهشی که از شمادرام این است که کلیه  خطاها ، اشتباهات ونیات سوء ماراحلال کنند تا از کسی حقی بر گردن این بنده ناقابل نمانده باشد .همچنین از شما میخواهم که امام را یاری کنید وفریاد هل من ناصر ینصرنی را از زبان امام لبیک بگویید. البته من کمتر از آنم که به شما پند واندرزی  دهم اما به دلیل اینکه مسیولیت تبلیغ وتذکر بر گردن همه هست به شما چنین میگویم. اکنون چشم تمام مستضعفان ومسلمانان مظلوم و دربند جهان به شماست‌، تاقدمهای استوار و پیروزشمارا درعرصه جهان ببینند . به امید آنکه امت حزب الهی ها زمینه ساز انقلاب جهانی مهدی موعود باشند ان شاءالله.

وثالثا مواظب اطراف باشید ونگذراید منافقین واز خدا بی خبرانی که درزمان پیغمبر وجود داشتند وهمیشه هم موجب تخریب و فساد میشوند ، در عزم استوار شما خللی ایجاد نکنند وهمگی از صحنه مشرور شوند.

درآخر دوباره از کلیه معلمین ومتعلمین وهمه کسانی که برگردن ما حقی دارند حلالیت میطلبم . اجرکم الی الله.

به علت اینکه مقداری نماز وروزه از من قضا شده وحد انرا نمیدانم از شمامیخواهم هرقدر که میتوانید برایم نماز وروزه بگیرید.     ( بخش خصوصی)