شهید دانشجو معلم محسن تعظیمی

نام و نام خانوادگی: محسن تعظیمی    

 نام پدر: حسن              

تاریخ تولد: ۱۳۳۹/۹/۲۰

تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۰/۱۳

محل تولد: کاشان

محل شهادت: حاج عمران

کد ایثار : ۶۲۰۵۴۸۸

عملیات شهادت: والفجر۲

نام پردیس محل تحصیل: شهید باهنر اصفهان

رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی

وضعیت تاهل: مجرد

مسئولیت در جبهه: احتمالا نیروی هلی برد

یگان اعزام کننده: بسیج سپاه

آدرس مزار شهید: دارالسلام شهر کاشان

 

گزیده ای از زندگینامه شهید:

محسن در سال ۱۳۳۹ در خانواده مذهبی به دنیا آمد. پدرش کارگری ساده بود که او را بزرگ کرد و به مدرسه فرستاد و در ضمن درس خواندن کلاس‌های قرآن نیز رفته بود. در کودکی خیلی علاقه به نماز و قرآن و مسجد رفتن داشت و با بچه‌های محل نیز جلسات قرآن تشکیل دادند و در تفسیر قرآن حاج شیخ علی آقا نجفی در کاشان شرکت می‌کرد. او خیلی به معلمی عشق می‌ورزید لذا در کوچه‌ها یک تخته سیاه گذاشته بود و برای بچه‌ها درس می‌گفت. او دروس متوسطه را گذراند و به اصفهان و دانشکده شهید باهنر اصفهان (تربیت معلم) رفت و بعد از اخذ مدرک شغل معلمی در یکی از روستاهای کاشان مشغول شد او قبل از انقلاب در راهپیمایی شرکت داشت و در تظاهرات قبل انقلاب خیلی فعال بود. بعضی شب‌ها برای پخش اعلامیه می رفت. بعد از انقلاب نیز گروهک‌های ضد انقلاب و منافقین به بحث و جدل می‌پرداخت و در انتخابات علیه بنی صدر فعالیت داشت و به طرفداری آیت الله شهید بهشتی می‌پرداخت. او در سال ۶۱ یک ماه به جبهه رفت و در سال ۶۲ برای عملیات والفجر ۲ به جبهه حاج عمران رفت و سرانجام در یک عملیات شبانه به شهادت رسید .جنازه او را بعد از ۱۵ سال به کاشان آوردند و به خاک سپردند.

 

وصیت نامه شهید:

درود وسلام به رهبر عزیز و عظیم، امام خمینی و یاران و رهروانش. تحیت ما به شهیدان اسلام، منعمین خدا و رفقای انبیا و صلحا و صادقین.

 وصیت من ناقابل و روسیاه به همه منتسبین به اسلام و امامان و آزادمنشان و احرار عالم:

انقلاب اسلامی ایران که هم چون فریادی درسکوت و گلی درکویر و نوری در عظمت است و امیدی برای مسلمین و مستضعفین در بند و محروم و حاصل زحمات و خون دل های رهبرمان و شهادت شیوخ و پاکان ماست امروز در معرض خطر ددان و دیوان جهان است و دشمن، امروز هدفش تضعیف رهبری است.

با قرار دادن امام به عنوان فرمانده و امت را از وحدت و تشکل به تفرقه وتشتت کشیدن با استفاده از هر وسیله ای، وظیفه ما این است که با آگاهی و توجه، نیرنگ ها و توطئه های دشمن اصلی -آمریکا و هم قطارانش- را خنثی کنیم و با طرز صحیح و پیگیر نبرد، رو درروی صدام و حامیانش با تامین نیرو در جبهه و سرعت کار فرماندهان از پای درآوریم وتوجه داشته باشیم که حضور در صحنه نباید به دخالت درکارها و مسئولین و آلت دست دشمن قرار گرفتن بیانجامد.

باید عرض کنم شهادت ها تبری است که بر مغز و قلب دشمن فرو میرود و امیدشان را به یاس مبدل می کند. مردم می پندارند  که همیشه پیروزی در غلبه است که امام حسین پیروزی را در شکست به ما یاد داد.

جنگ ما امروز گاهی بر موفقیت غلبه دارد و گاهی در شکست.

شهادت من باعث پاک شدن گناهانم و استتار برای آبرویم خواهد شد. بعد از شهادتم خوش نخواهم داشت کسی تعریفم کند که من بیش  از هر کس بر خودم آگاهم و من از ول خرجی ها و کارهای تبلیغی در مورد خودم به هیچ وجه راضی نیستم و بخاطر من مزاحم همسایه ها و مردم محل نشوید. تا آنجا که می توانید و وقت دارید شرکت در نماز جمعه و جماعات و دعاها و راهپیمایی ها که ابه امر امام و یاران امام است را از یاد نبرید.

امام و دیگر رادمردان جمهوری اسلامی و مجروحین و معلولین را دعا کنید. از خانواده های شهدا قدردانی وکمک به جبهه و اموری که امام ودولت می گویند کوتاهی نکنید و من از همه التماس دعا دارم.

خاطره ای از شهید:

یکی از خصوصیات شهید این بود که عاشق معلمی و درس قرآن داشتند و همیشه از حقوق خود برای بچه های بی بضاعت دفتر و قلم می خرید و برای بچه های مدرسه می‌برد و به عنوان جایزه به شاگردان میداد.

در چند کتابخانه عضو بود و در کتابخانه ها فعالیت می‌کردند.

همیشه به منزل علما می‌رفتند و در بعضی از مسائل به مذاکره می نشستند.

 

وصیت به خانواده:

به پدر و مادرم که برایم سوختند و من نفهمیدم و قدرشناسی نکردم طلب عاقبت به خیری و آمرزش گناه از خدا می کنم و اذیت ها و خون دل خوردن ها را بر من ببخشند و حلالم کنند و در مرگم بی تابی نکنید بر دیگر خانواده شهدا اقتدا کنید و خدا شما را از صابران قرار دهد.

و ماالنصر الا من عند الله عزیز الحکیم   ¹           و نیست نصر ویاوری مگر از خداوند متعال و حکیم

          یا عدالت و زیارت یا شهادت خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزای.

         والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته