اجلاسیه شهدای دانشجو معلم استان اصفهان
شهید دانشجو معلم اژدر بهمنی
امام خمینی (ره) :ملتی که سالار شهیدان را پیشوا و ایثار و فداکاری را سلاح و شهادت را سبب جاودانگی خود می داند از چه می ترسد و با چه کسی جز خدا معامله می کند؟
نام ونام خانوادگی: اژدر بهمنی
نام پدر: جمشید
تاریخ تولد: ۱/فروردین /۱۳۴۴
تاریخ شهادت:۲۱/۱۰/۱۳۶۵
محل تولد: برف انبار فریدونشهر
محل شهادت: شلمچه
کد ایثار: 6506392
عملیات شهادت:کربلای ۵
نام پردیس محل تحصیل:دانشگاه شهید باهنر اصفهان
رشته تحصیلی:آموزش ابتدایی
وضعیت تاهل:مجرد
مسئولیت درجبهه:
یگان اعزام کننده به جبهه:
آدرس مزار مطهر شهید: گلزار شهدا: بلوک: نام گلزار:برف انبار شهر:اصفهان – فریدونشهر
زندگی نامه :
شهید اژدر بهمنی در یک خانواده مستضعف اما با ایمان، در روستای خمسلو قدم به عرصه حیات نهاد. بنا به عقیده خانواده و اهالی روستا تولدش برای خانواده خوش یمن و پربرکت بوده است.
از کودکی به خاندان عصمت و طهارت (ع) عشق می ورزید و از طفولیت شروع به آموختن نماز و حفظ برخی سوره های قرآن کرد.
همیشه شاگرد اول بود.
ایام تابستان را برای کمک به تامین هزینه های خانواده کار می کرد در دوران دبیرستان برای گذراندن دوه آموزشی به پادگان رفت و پس از آن به جبهه اعزام شد.
وی در آزمون کنکور در مرکز تربیت معلم شهید باهنر اصفهان پذیرفته شد.
عاشق خط ولایت و امام بود برای انجام مستحبات به خصوص نمازشب جهد می کرد و سرانجام در تاریخ 1365/10/21 در سن 21سالگی به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
شهید عزیز در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشوده است.وبعد از پشت سرگزاشتن دوران طفولیت راهی مدرسه میشود.وتاکلاس پنجم ابتدایی را درشهر فریدونشهر ادامه میدهد.بعد به اصفهان رفتند تااینکه در دانشگاه تربیت معلم اصفهان تحصیل مینمود که از آنجا راهی جبهه حق علیه باطل میشود وبه فرمان امام عزیز لبیک گفته وبه یاری رزمندگان اسلام مشتافد تااینکه در عملیات کربلای پنج به درجه رفیع شهادت نائل میگردد . تاکنون شش بار به جبهه رفته بود.
دلنوشته و پیام بازماندگان شهید:
یکی از افراد مومن ومفید به دین مبین اسلام ،این شهید عزیز انقدر خوب بود که حتی نمیدانستیم در برابر خوبی های آن چه بگوییم تا اینکه فامیل این شهید ببلویی بود میگفتیم یعنی چی که رفت آنرا تغییر داد و بهمنی گزاشت .
وصیت نامه :
از جوانان می خواهم شجاع و غیور باشند و جبهه ها را گرم نگه دارند و از خواهرانم می خواهم قدر خود را بدانند و فاطمه وار زندگی کنند و حجاب خود را حفظ کنند که همانا سیاهی چادر شما کوبنده تر از سرخی خون من است.
پدر و مادر عزیزم من از مشکلات شما با خبرم ولی مشکلات شما نمی توانست در مقابل دین خدا قرار بگیرد.
از شما خواهش می کنم مرا حلال کنید و خدا را شکر می کنم که مرا در بهترین اوقات عمر توفیق داد که دست از پدر و مادر بشویم و به جبهه که همان رضای خدا در آن است بروم.