شهید دانشجو معلم قدرت الله آقایی

نام و نام خانوادگی : قدرت الله آقایی

نام پدر: عباسقلی

تاریخ تولد :1341

تاریخ شهادت :9/2/1361

محل تولد : چادگان

محل شهادت : خرمشهر

کد ایثار: 6100496

عملیات شهادت :

نام مرکز محل تحصیل : تربیت معلم شهید باهنر اصفهان

رشته تحصیلی : آموزش ابتدایی

وضعیت تاهل : مجرد

فرزندان : ندارد

مسئولیت در جبهه :

یگان اعزام کننده به جبهه : بسیج

 

زندگی‌نامه شهید قدرت‌الله آقایی

شهید قدرت‌الله آقایی در سال ۱۳۴۱ در شهر چادگان (استان اصفهان) در خانواده‌ای فقیر، مذهبی و پرمحبت به دنیا آمد. از کودکی با کار سخت در مزرعه و درس خواندن همزمان، با رنج و مشقت بزرگ شد اما همیشه شاگرد ممتاز، باهوش، متواضع و عاشق عبادت و قرآن بود.

از نوجوانی فعال انقلاب شد: عضو انجمن اسلامی دبیرستان، پاسدار شبانه کمیته و سپاه، معلم قرآن در مسجد محل بدون هیچ امکاناتی و در عین حال بازوی اصلی خانواده در کار و معاش بود.

عاشق شغل معلمی بود؛ دیپلم گرفت، در کنکور تربیت معلم شهید باهنر اصفهان قبول شد و فقط ۷ ماه درس خواند. وقتی جنگ شروع شد، کلاس را رها کرد و در ۴ اردیبهشت ۱۳۶۱ داوطلبانه به جبهه رفت.

در عملیات بیت‌المقدس (آزادسازی خرمشهر) فقط ۷ روز در جبهه بود. در ۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ در منطقه غرب کارون، هنگام حمله و با ذکر «یا علی» به عنوان اولین شهید لشکر خود به شهادت رسید.

ویژگی‌های بارز او:

• عشق عمی به شهادت (حتی روز اعزام با اطمینان گفت که شهید می‌شود و همه خندیدند)
• تواضع و خدمت بی‌منت (شب عملیات کفش همرزمان را واکس می‌زد)
• شجاعت در بیان حق (وقتی خانواده مانع رفتن او شدند، با تلاوت قرآن و سخن منطقی آنها را قانع کرد)
• ساده‌زیستی، صداقت و مسئولیت‌پذیری بسیار بالا

مادرش می‌گوید: از بچگی شاگرد ممتاز بود و حتی جا‌مدادی جایزه‌اش را به همه نشان می‌داد. همرزمانش می‌گویند: همیشه لبخند داشت، همیشه در حال خدمت بود و شهادتش دقیقاً همان شد که خودش پیش‌بینی کرده بود.

شهید قدرت‌الله آقایی، معلم ۲۰ ساله‌ای که کلاس درس را با جبهه عوض کرد و در همان هفته اول، به آرزوی دیرینه‌اش (شهادت) رسید.

راهش پررهرو باد.

 

وصیت نامه : بسم الله الرحمن الرحیم  

و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء بسم الله الرحمن الرحیم  و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

 

گمان مبرید آنانیکه در راه خدا کشته مى شوند مردگانند بلکه آنها زنده اند و در نزد خداوند روزى مى خورند. (قرآن کریم)با سلام و درود بر شهدا ، شهداى صدر اسلام تا شهداى کربلاى حسین و از کربلاى حسین تا کربلاى خوزستان خمینى.

 

و با درود فراوان بر رهبر عظیم اسلام و با درود بر خانواده شهدا پیامى را به رهبر عالیقدر انقلاب اسلامى و به ملت قهرمان و شهید پرور ایران پدر و مادرم عرض مى کنم.

 

اى حسین زمان و اى خمینى بت شکن ما جوانان تا آخرین قطره خون در راه دفاع از اسلام و وطن عزیزمان و براى حفظ جان و مال این ملت قهرمان ایستاده ایم و خواهیم ایستاد و امیدوارم که خداوند این فداکاریها را از ما بپذیرد.

 

به ملت عزیز ایران عرض مى کنم اى ملت قدر این نعمتهاى الهى که بعد از انقلاب نصیب ما شده است را بدانید مانند نعمت رهبرى و یا رئیس جمهورى و یا همین جنگ که جوانان ما را و پدر و مادران ما را در معرض امتحان قرار مى دهد را بدانید و پیام من به خانواده عزیزم این است که اى پدر و مادر مهربانم من را ببخشید چونکه من از فرمان شما سرپیچى کردم و دین خود را نسبت به زحمات شما ادا نکردم اى مادرم شیرت را بر من حلال کن و براى من هیچ ناراحت نشوید تا بلکه روحم آسوده و آرام گردد من از این که به جبهه مى روم این است که من در طول مدت کم زندگانى خود گناهان زیادى را مرتکب شدم و خواستم که بلکه لااقل بعضى از این گناهانم آمرزیده شوند و یکى هم بخاطر ادا کردن دین خود نسبت به خون این همه شهید مى باشد.  امیدوارم که خداوند متعال بنده حقیر و ناتوان خود را ببخشد.

 

اى برادران عزیز کوچکتر از خودم من به شما ظلم کردم و شما را اذیت کردم مرا ببخشید و اگر شما پدر و مادر عزیز و برادران مهربانم مرا نبخشید که انشاءالله مى بخشید من حتى اگر در این راه مقدس جان خود را از دست بدهم مانند یک کافر یکراست به جهنم مى روم .

 

در آخر پیامى براى منافقین و روحانى نماها دارم که اى منافقین شما کور خوانده اید و هرگز نمى توانید حکومتى که دست خداوند و امام زمان همراه اوست شکست دهید یا به خود آیید و مانند حر دگرگون شوید و یا همگى بدست ملت قهرمان ایران به رهبرى زعیم عالیقدر حضرت آیت الله العظمى از بین خواهید رفت به پیش رهبران خود چون سادات و شاه ملعون  مى روید.

 

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته قدرت الله آقائى 4/2/61و در نزد خداوند روزى مى خورند. (قرآن کریم)با سلام و درود بر شهدا ، شهداى صدر اسلام تا شهداى کربلاى حسین و از کربلاى حسین تا کربلاى خوزستان خمینى.

 

و با درود فراوان بر رهبر عظیم اسلام و با درود بر خانواده شهدا پیامى را به رهبر عالیقدر انقلاب اسلامى و به ملت قهرمان و شهید پرور ایران پدر و مادرم عرض مى کنم.

 

اى حسین زمان و اى خمینى بت شکن ما جوانان تا آخرین قطره خون در راه دفاع از اسلام و وطن عزیزمان و براى حفظ جان و مال این ملت قهرمان ایستاده ایم و خواهیم ایستاد و امیدوارم که خداوند این فداکاریها را از ما بپذیرد.

 

به ملت عزیز ایران عرض مى کنم اى ملت قدر این نعمتهاى الهى که بعد از انقلاب نصیب ما شده است را بدانید مانند نعمت رهبرى و یا رئیس جمهورى و یا همین جنگ که جوانان ما را و پدر و مادران ما را در معرض امتحان قرار مى دهد را بدانید و پیام من به خانواده عزیزم این است که اى پدر و مادر مهربانم من را ببخشید چونکه من از فرمان شما سرپیچى کردم و دین خود را نسبت به زحمات شما ادا نکردم اى مادرم شیرت را بر من حلال کن و براى من هیچ ناراحت نشوید تا بلکه روحم آسوده و آرام گردد من از این که به جبهه مى روم این است که من در طول مدت کم زندگانى خود گناهان زیادى را مرتکب شدم و خواستم که بلکه لااقل بعضى از این گناهانم آمرزیده شوند و یکى هم بخاطر ادا کردن دین خود نسبت به خون این همه شهید مى باشد.  امیدوارم که خداوند متعال بنده حقیر و ناتوان خود را ببخشد.

 

اى برادران عزیز کوچکتر از خودم من به شما ظلم کردم و شما را اذیت کردم مرا ببخشید و اگر شما پدر و مادر عزیز و برادران مهربانم مرا نبخشید که انشاءالله مى بخشید من حتى اگر در این راه مقدس جان خود را از دست بدهم مانند یک کافر یکراست به جهنم مى روم .

 

در آخر پیامى براى منافقین و روحانى نماها دارم که اى منافقین شما کور خوانده اید و هرگز نمى توانید حکومتى که دست خداوند و امام زمان همراه اوست شکست دهید یا به خود آیید و مانند حر دگرگون شوید و یا همگى بدست ملت قهرمان ایران به رهبرى زعیم عالیقدر حضرت آیت الله العظمى از بین خواهید رفت به پیش رهبران خود چون سادات و شاه ملعون  مى روید.

 

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته قدرت الله آقائى 4/2/61