مدیریت امور پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان

شهید دانشجو معلم حبیب الله آقایی

شهید دانشجو معلم حبیب الله آقایی

در آستانه ی نخستین اجلاسیه ی شهدای دانشجومعلّم استان اصفهان، یاد شهیدان عزیز را گرامی می داریم. این برنامه فرصتی است تا زندگی نامه و وصایای آنان را مرور کنیم و از راه و پیامشان برای آینده ی آموزش و پرورش الهام بگیریم.

نام و نام خانوداگی:حبیب الله آقایی

نام پدر: عباسقلی

تاریخ تولد:15/05/1347

تاریخ شهادت:14/12/1365

محل تولد:استان اصفهان، شهرستان چادگان

محل شهادت: شلمچه

کد ایثار: 6500625

عملیات شهادت: کربلای 5

نام پردیس محل تحصیل: دانشسرای تربیت معلم اصفهان

رشته تحصیلی: -

وضعیت تاهل: مجرد

مسِئولیت در جبهه: رزمنده بسیجی

یگان اعزام کننده: بسیج-فریدن

آدرس مزار شهید: استان اصفهان، شهرستان چادگان، گلزار شهدای چادگان

 

زندگینامه : 

حبیب الله آقایی در سال ۱۳۴۷ در شهر چادگان در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشودند. تا کلاس سوم راهنمایی در چادگان به تحصیل ادامه داده و به خاطر علاقمند بودن به تعلیم و تعلم در دانشسرای تربیت معلم پذیرفته شدند. در کنار درس و مشق، با بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری داشتند.

خیلی صبور متواضع و با متانت بودند. کمتر اتفاق می‌افتاد که ایشان از موضوعی و یا به خاطر مادیات ناراحت بشوند. همیشه و در همه حال به یاد خدا و آخرت بودند. برای دفاع از حق و حقیقت شجاع و نترس بودند.

در انجام فرایض دینی فعال بودند، به مستحبات اهمیت می‌دادند، در مراسم سوگواری ائمه معصومین حضوری فعال و چشمگیر داشتند.

در محیط مدرسه و اجتماع به ترویج افکار بلند امام خمینی رحمت الله علیه پرداخته و همیشه در صحنه بودند.

کمک به والدین سرلوحه زندگی این شهید بزرگوار بود.

مادر شهید یک خاطره‌ای از کمک‌های بی حد و اندازه پسرش تعریف می‌کند که شیر گاو گوسفندان را ماست کرده بودم تا آن را در مشک بریزم و به کره و کشک و قارا تبدیل کنم، مقدارش خیلی بود به نحوی که تصمیم گرفتم فردا صبح کارم را شروع کنم. حبیب الله شب بیدار مانده بود، تمام ماست را مشک زده بود، چای تازه دم درست کرده بود. وقتی صبح از خواب بلند شدم دیدم تمام کارها را کرده است. گفتم:مادر، به تنهایی چطور این همه ماست را مشک زده‌ای؟ گفت: تنها نبودم، خدا با من بود! معتقد بود که اگر الان کمک نکنیم پس کی به دردتان می‌خوریم .

شهید حبیب الله با استدلال محکم و منطقی و عقلانی، خانواده خود را متقاعد می‌کند که به عنوان یک رزمنده در جبهه حضور پیدا کند.       

سرانجام این شهید بزرگوار دراولین عملیات خود که کربلای ۵ نام داشت در منطقه شلمچه به شهادت می‌رسد و پیکر پاکش پس از ۴۳ روز ماندن در خط آتش میان نیروهای خودی و دشمن، در تاریخ 20/12/1365 با حضور گسترده مردم شهید پرور چادگان تشییع و خاکسپاری می‌شود.

 

گزیده ای از وصیت نامه شهید

ای جوان نکند در رختخواب ذلت بمیری که حسین در میدان نبرد شهید شد، ای جوان مبادا در غفلت بمیری که علی در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی‌تفاوتی بمیری که علی اکبر حسین در راه حسین و با هدف شهید شد. ای مادران و اما برادران و پدران، مبادا از رفتن فرزندان و برادرانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی‌توانید جواب زینب را بدهید. برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان‌ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روح روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدر هاست.

ای همسنگرانم در سنگر مدرسه از شما می‌خواهم که اگر نمی‌توانید در جبهه‌ها شرکت کنید، لااقل با درس خواندن خود مشت محکمی بر دهان ابرقدرت‌های زمان بزنید و این را بدانید که مسئولیت شما لحظه به لحظه سنگین‌تر می‌شود و اگر به وظیفه خود به خوبی عمل نکنید در روز قیامت باید پاسخگوی خون این همه شهید باشید.

ای پدر و مادر عزیزم این را نیز بدانید که خداوند بندگان خود را یک به یک مورد امتحان قرار می‌دهد انشاالله که شما در این امتحان بزرگ سربلند و سرافراز بیرون بیایید.