اجلاسیه شهدای دانشجو معلم استان اصفهان
شهید دانشجو معلم ابوالفتح حسنی
در آستانه ی نخستین اجلاسیه ی شهدای دانشجومعلّم استان اصفهان، یاد شهیدان عزیز را گرامی می داریم. این برنامه فرصتی است تا زندگی نامه و وصایای آنان را مرور کنیم و از راه و پیامشان برای آینده ی آموزش و پرورش الهام بگیریم.
امام خمینی (ره):یک ملتی که زن و مردش برای جان فشانی حاضرند ،و طلب شهادت می کنند، هیچ قدرتی با آن نمی تواند مقابله کند
نام و نام خانوادگی: ابوالفتح حسنی
نام پدر: صیدال
تاریخ تولد:1346/5/5
محل تولد: پادنا -سمیرم
تاریخ شهادت: 1364/11/25
محل شهادت: اروند کنار
عملیات شهادت: و الفجر ۸
نشانی مزار مطهر شهید: گلزار شهدای سرباز شهر - سمیرم
نام مرکز محل تحصیل : پردیس شهید باهنر اصفهان
رشته تحصیلی :حرفه و فن

برگه ای از زندگینامه شهید :
شهید بزرگوار ابوالفتح حسنی در سال 1346 هجری شمسی در خانوادهای مؤمن و محروم در یکی از روستاهای منطقه پادنا از شهرستان سمیرم چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در روستای سرباز و دوره راهنمایی را با سختیهای فراوان در روستای بیده گذراند؛ هر روز مسافت طولانی را در سرمای زمستان و گرمای تابستان برای رسیدن به مدرسه طی میکرد. اخلاق نیکو و رفتار پسندیدهاش از همان کودکی همه را به خود جذب میکرد.
در سالهای نوجوانی همزمان با تظاهرات مردم علیه رژیم ستمشاهی، با وجود سن کم، همواره راه درست را به دیگران نشان میداد. پس از پایان دوره راهنمایی، در هنرستان شبانهروزی شیراز پذیرفته شد و در کنار تحصیل، بارها به جبهههای حق علیه باطل اعزام گردید و حتی در این مسیر مجروح شد.
پس از پایان دوره متوسطه، در آزمون ورودی مراکز تربیت معلم موفق شد و به مرکز شهید باهنر اصفهان راه یافت. با وجود مشکلات مالی خانواده، روزهای تعطیل را به کارگری میپرداخت تا هزینه تحصیل خود را فراهم کند. در سال دوم تربیت معلم، بار دیگر به جبهه اعزام شد و در عملیات والفجر 8 به عنوان غواص حضور یافت و سرانجام به فیض شهادت نائل آمد.
یاد و راه این شهید والامقام، چراغی روشن برای نسلهای آینده و مسئولیتی بزرگ برای ادامهدهندگان مسیر ایثار و شهادت است.
وصیت نامه شهید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ
وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ.
کسانى که در راه ما جهاد کنند، از راههایى آنها را هدایت مىکنیم و همیشه خدا یار نیکوکاران است.
خدایا، با بار گناه سنگین به سویت آمدهام. مىترسم از سنگینى گناه بدنم سبک نشود.
خدایا، از تو در تمام کارهایم عافیت مىخواهم و به تو پناه مىبرم از رسوایى و خوارى دنیا و از عذاب آخرتت.
خدایا، پناه مىبرم به ذات بزرگوارت و به عزّتت که فوق آن متصوَّر نیست، به قدرتت که چیزى از آن سرپیچى نتواند کرد.
خدایا، بیامرز مرا از هر گناهى که مرتکب شدهام و امید را قطع مىکند.
خدایا، تقرّب مىجویم به سویت؛ رحم کن بر من که بدنم ضعیف و عذاب تو سخت است و طاقت عذاب تو را ندارم.
آن کسانى که غریبانه در دنیا زندگى کردند، لحظهاى خدا را از یاد نبردند و هیچگاه از مرگ غفلت نداشتند تا زمانى که جان خود را مظلومانه فدا کردند.
آنها به کوچکى گناه نگاه نمىکردند، بلکه گناه را مانند سنگینى کوهى در مقابل چشمشان مىدیدند.
آنقدر در برابر خداى خود به خاک مىافتادند و چنان تضرّع و زارى مىکردند تا گناه خود را پاک مىکردند.
خوشا به حال آنها که در قیامت به سوى بهشت پیشى مىگیرند؛ آنان نزدیکان به درگاه خدایند.
اى خدایى که قیامت را وعده دادى و هیچ گونه شکى در آن نیست و نخواهد بود، چه جواب داریم به آن جوانان که جان خود را براى زنده ماندن دینشان و اسلامشان فدا کردند؟
و آنان که براى زنده ماندن اسلام، تمام شکنجههایى که بر آنها تحمیل مىشد مىپذیرفتند ولى دست از اسلام و دینشان بر نمىکشیدند.
اى خدا، من هم به نداى «هَلْ مِنْ نَاصِرٍ یَنْصُرُنِی» حسینى لبیک گفته و آمدهام تا به این جمع عاشقان حسین، زاهدان شب، راهیان روز و حارثان اسلام بپیوندم و بتوانیم بر باطل پیروز شویم.
اى خداى بخشنده و مهربان، دوست دارم این بدنى که غیر از آن چیزى که بتوانم در راه اسلامم ندارم، بدهم و از من بپذیرى.
دوست دارم آنقدر براى رضاى تو کشته بشوم و زنده بگردم و باز کشته بشوم تا دین مبین اسلام در سرتاسر گیتى برقرار گردد.
اى پدر، اگر خداوند اعلى شهادت را نصیبم کرد، زحمتهایى که براى من کشیدهاى حلال کن و هیچ گونه ناراحتى نداشته باش.
خدا را شکر کن که توانستى هدیهاى ناقابل در راه اسلام بدهى و گریه نکن.
اى پدر، مبادا از نماز غفلت کنى که این نماز پایه دین است.
و تو اى مادر، آن رنج و زحمتى که براى من کشیدى و آن شیرى که به من دادى حلال کن.
مادرجان، الآن که این وصیتها را مىکنم مثل این است که آخرین صحبتهایم را با شما مىکنم.
اى مادر، مبادا قطرهاى اشک به خاطر کشته شدن من بریزى و مبادا غم را به خودت راه دهى.
اى مادر، نماز و مسائل اسلامى مثل حجاب و غیره را بیشتر تکیه کرده و عمل کنید.
و تو اى برادر و اى دوستان عزیز، شما سنگرها را خالى نکنید و جبههها را گرم نگه دارید.
شکر کنید که خدا چنین نعمت به شما و ما داده و اینگونه وسایل آسایش را در اختیارتان گذاشته.
شما ادامهدهنده راه شهدا هستید و این اسلام عزیز را که با ریخته شدن خونها به این حد رسیده، چنان گسترش مىدهید تا به انقلاب مهدى متصل کنید.
و تو اى خواهر زینبوار، صبر کن و دعا کن که خداوند عالم این هدیه ناقابل را بپذیرد.
اى خواهر، حجاب تو کوبندهتر از خون من است.
این جوانهایى که جان خود را فدا مىکنند، به خاطر زندهماندن اسلام و همچنین به خاطر حفظ حجاب شماست.
مبادا که حق شهدا را ادا نکنید.
اى خواهر، در نماز غفلت نکنید؛ همین نمازهاى به موقع و با جماعت و این دعاهاى مردم شهیدپرور است که رزمندگان اسلام را به پیروزى مىرساند.
دعا زیاد کنید، مخصوصاً به امام و رزمندگان؛ که این دعاهاست که پیروزى را مىآورد.
این جهان یک امتحان است براى آخرت؛ سعى کنید که در این امتحان موفق شوید.
حضرت على (ع) در این باره مىگوید: «محاسبه کنید خود را قبل از آنکه به حسابتان برسند.»
پس اى برادران، اى خواهران، واجبات را انجام دهید و اسلام را بىیاور نگذارید.
و نگذارید دشمنان اسلام دلشاد گردند.
این انقلاب را متصل کنید به انقلاب مهدى و نگذارید قرآن غریب بماند.
اگر نمىتوانید قرآن بخوانید، لااقل آن را باز کنید و سعى کنید که یاد بگیرید.
از تمام دوستان و آشنایان طلب مغفرت مىکنم.
هر گونه بدى از این حقیر دیدید، به بزرگوارى خودتان ببخشید و مرا حلال کنید.
و اگر در جایى اشتباهى کردم، از خدا بخواهید که آن را ببخشد.
وَالسَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ


