ایام فاطمیه تسلیت باد
شهادت حضرت فاطمه(س) از باورهای غالب و دیرینه در میان شیعیان است که بر اساس آن، حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام(ص) نه به مرگ طبیعی، بلکه در اثر آسیبهای وارد شده از سوی برخی از صحابه پیامبر به شهادت رسیده است. اهلسنت درگذشت وی را ناشی از غم و اندوه رحلت پیامبر(ص) دانستهاند؛ اما شیعیان عامل اصلی شهادت او را عمر بن خطاب میدانند و در ایام فاطمیه به عزاداری برای فاطمه(س) میپردازند.
شیعیان برای شهادت حضرت زهرا(س) به مواردی استناد کردهاند؛ از جمله آنکه بنابر روایتی از امام کاظم(ع)، عنوان صِدّیقه شهیده برای فاطمه(س) بهکار رفته است. همچنین محمد بن جریر طبری، متکلم امامی قرن سوم هجری، در کتاب دلائل الامامه، روایتی از امام صادق(ع) نقل کرده که در آن، علت شهادت فاطمه(س)، سقط جنین او در اثر ضربه دانسته شده است.
منابع شیعه و اهلسنت به جزئیاتی از وقایع منتهی به درگذشت حضرت فاطمه(س) اشاره کردهاند؛ از جمله هجوم به خانه فاطمه و امام علی(ع)، سقط شدن جنین (محسن) او و همچنین سیلیزدن و تازیانهزدن به وی. کهنترین منبعی که در این باره مورد استناد شیعیان قرار گرفته، کتاب سُلَیْم بن قیس هِلالی است که در قرن اول هجری قمری نگاشته شده است. شیعیان همچنین شهادت فاطمه(س) را مستند به روایاتی دانستهاند که در منابع اهلسنت نیز وجود دارد. کتاب «الهجوم علی بیت فاطمه» در این باره روایاتی از ۸۴ راوی را در منابع اهلسنت نقل کرده است.
باور به شهادت حضرت زهرا(س) با شبهاتی مواجه شده و به آنها پاسخهایی نیز داده شده است؛ از جمله در پاسخ به اینکه خانههای مدینه در آن روزگار درب نداشته است، سید جعفر مرتضی عاملی (درگذشته ۱۴۴۱ق) تاریخپژوه شیعه، به روایاتی استناد کرده که دَر داشتن خانههای مدینه، امری رایج بوده است. همچنین در پاسخ به اینکه اگر فاطمه(س) مورد حمله قرار گرفته است، چرا امام علی(ع) و دیگران سکوت کرده و از وی دفاع نکردهاند، علاوه بر بیان آنکه علی(ع) بهدستور پیامبر اسلام(ص) و برای حفظ مصالح مسلمانان مأمور به صبر و سکوت بوده، گفته شده است بنابر نقلی که در کتاب سلیم وجود دارد، پس از اقدام عمر بن خطاب، علی(ع) به وی حمله کرد و او را زمین زد، اما عمر از دیگران کمک خواست و آنان علی(ع) را بستند. نویسندگان اهلسنت مواردی از مناسبات مثبت میان امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) با خلفای سهگانه را مستندی برای ردّ شهادت وی دانستهاند؛ اما از نظر نویسندگان شیعه مشورت خلفا با علی(ع) دلیل بر همکاری و همدلی او با آنان نیست چرا که راهنمایی درباره احکام دین بر هر عالمی واجب است. همچنین خلفا، علی(ع) را منزوی کرده بودند و در مواردی از سرناچاری با او مشورت میکردند نه اینکه او مشاور آنها بوده باشد. همچنین شیعیان درباره ازدواج امکلثوم، دختر امام علی، با عمر بن خطاب، گفتهاند که این ازدواج با زور و اجبار صورت گرفته و نمیتواند نشانهٔ ارتباط نزدیک میان امام علی(ع) و خلفا باشد.
اهمیت موضوع
منظور از شهادت فاطمه زهرا(س)، درگذشت فاطمه دختر پیامبر اسلام(ص) نه به مرگ طبیعی، بلکه در اثر آسیبهای وارد شده از سوی برخی صحابه پیامبر(ص) است. موضوع شهادت یا مرگ طبیعی فاطمه(س) جزو موضوعات اختلافی بین شیعه و اهلسنت است.[۱] شیعیان با وجود برخی اختلافاتی که در نقل حوادث پس از رحلت پیامبر اسلام دارند، غالباً معتقدند فاطمه زهرا(س) به شهادت رسیده و این رخداد را ناشی از ضربه به پهلو و سقط جنین او میدانند. در مقابل، اهلسنت معتقدند که وی به مرگ طبیعی و در اثر بیماری و ناراحتی از رحلت رسول خدا(ص) درگذشته است.[۲]
شیعیان همه ساله در روزهایی موسوم به ایام فاطمیه، برای شهادت حضرت زهرا(س) عزاداری میکنند.[۳] به همین مناسبت، روز سوم جمادیالثانی که بنا به نقل مشهورتر روز شهادت فاطمه بوده [۴] در ایران تعطیل رسمی است[۵] و هیئتهای عزاداری در خیابانها حضور پیدا میکنند.[۶] از آنجا که شیعیان، عامل اصلی شهادت فاطمه(س) را عمر بن خطاب میدانند، در بسیاری از مجالس عزاداری سخنانی در مذمت او گفته میشود[۷] و عدهای نیز او را لعن میکنند. همین نکته یکی از زمینههای اختلاف بین شیعیان و اهلسنت است.[۸] موضوع شهادت فاطمه(س) حتی باعث شده است که برخی از شیعیان، روز نهم ربیعالاول را که بنابر نقلی روز کشته شدن عمر بن خطاب شمرده شده، عید الزهرا(س) بخوانند و در آن شادی کنند.[۹]
تاریخچه
| نقش | معصوم • اصحاب کساء |
|---|---|
| نام | فاطمه |
| کنیه | ام ابیها • ام الائمه • ام الحسن • ام الحسین • ام المحسن |
| زادروز | ۲۰ جمادیالثانی، سال ۵ بعثت |
| زادگاه | مکه |
| شهادت | ۳ جمادیالثانی، ۱۱ق. |
| مدفن | ناشناخته |
| محل زندگی | مکه • مدینه |
| لقب(ها) | زهرا • صدیقه • طاهره • راضیه • مرضیه • مبارکه • بتول • سیده نساء العالمین • کوثر |
| پدر | پیامبر اسلام(ص) |
| مادر | خدیجه(س) |
| همسر | امام علی(ع) |
| فرزندان | حسن • حسین • محسن • زینب • ام کلثوم |
| طول عمر | اختلافی: نظر رایج شیعه: ۱۸ - ۱۹ سال |
اختلاف بر سر موضوع شهادت یا مرگ طبیعی فاطمه زهرا(س) اختلافی طولانی است؛ بنابر نقل برخی از پژوهشگران، در کتاب «التحریش» نوشته ضرار بن عمرو که در قرن دوم میزیسته است، نوشته شده که شیعیان معتقدند فاطمه(س) در اثر ضربت عمر بن خطاب از دنیا رفته است.[۱۰] همچنین عبدالله بن یزید فزاری، متکلم قرن دوم، در «کتاب الردود» به اعتقاد شیعیان به آسیب دیدن فاطمه از سوی برخی صحابه و سِقط شدن جنین او اشاره کرده است.[۱۱] به گفته محمدحسین کاشفالغطاء (درگذشته ۱۳۷۳ق)، شاعران شیعهٔ قرن دوم و سوم قمری مثل کُمیت اسدی، سید حِمیَری و دِعبِل خُزاعی، ستمهایی که بر فاطمه روارفته را به نظم درآوردهاند.[۱۲]
به گفته عبدالکریم شهرستانی (درگذشته ۵۴۸ق)، فرقهشناس معروف اهلسنت، ابراهیم بن سیار معروف به نَظّام معتزلی (درگذشته ۲۲۱ق) معتقد بود جنینِ در رحم فاطمه(س) در اثر ضربه عمر سقط شده است.[۱۳] به گفته شهرستانی این عقیده و برخی دیگر از باورهای نظام معتزلی باعث شد که او از همردیفان خود فاصله بگیرد.[۱۴] قاضی عبدالجبار معتزلی (درگذشته ۴۱۵ق) در کتاب «تثبیت دلائل النبوة» با اشاره به باور شیعیان به آسیب دیدن فاطمه و سِقط شدن جنین او، از برخی علمای شیعه معاصر خود در مصر، بغداد و برخی مناطق شام نام برده است که برای فاطمه و فرزندش محسن سوگواری میکنند و میگریند.[۱۵] در کتابهای اهلسنت کسانی که معتقد به شهادت حضرت زهرا(س) بودهاند، رافضی خوانده شدهاند.[۱۶]
ریشه اختلاف
ریشه اختلاف در موضوع شهادت فاطمه آن است که درگذشت فاطمه مدتی کوتاه پس از رحلت پیامبر(ص) و در کشاکش درگیریها بر سر جانشینی حضرت محمد(ص) رخ داده است. پس از آنکه گروهی از مهاجران و انصار در سقیفه بنیساعده با ابوبکر بیعت کردند، گروهی از صحابه با توجه به سفارشهای پیامبر به خلافت و جانشینی علی بن ابیطالب، از بیعت با ابوبکر امتناع کردند. به همین جهت به دستور ابوبکر، عمر بن خطاب به همراه عدهای دیگر برای بیعت گرفتن از علی، به درِ خانه او رفتند و عمر تهدید کرد که در صورت بیعت نکردن، خانه فاطمه را با ساکنانش به آتش میکشد.[۱۷] در همین دوران، فاطمه(س) برای اعتراض به مصادره فدک توسط عاملان ابوبکر، با وی دیدار و فدک را از او مطالبه کرده است[۱۸] و پس از امتناع دستگاه خلافت از بازگرداندن فدک، در مسجد مدینه خطبهای اعتراضی ایراد کرده است.[۱۹]
منابع شیعه تقریبا اتفاق نظر دارند که محسن جنین فاطمه در اثر حمله به خانه او سِقط شده است[۲۰] و بنابر برخی منابع اهلسنت او زنده به دنیا آمده و در کودکی از دنیا رفته است.[۲۱] با این حال ابنابیالحدید معتزلی (درگذشته ۶۵۶ق) شارح نهجالبلاغه در مناظره با استادش ابوجعفر نقیب به سقط محسن در جریان بیعت گرفتن از علی(ع) اشاره کرده است.[۲۲] همچنین این اعتقاد به ابراهیم بن سیار معروف به نَظّام معتزلی (درگذشته ۲۲۱ق) نیز نسبت داده شده است.[۲۳]
بر اساس نقلهای متعدد، فاطمه شبانه دفن شده است.[۲۴] به گفته یوسفی غروی تاریخپژوه قرن پانزدهم، این دفنِ شبانه بنابر وصیت فاطمه زهرا بوده است؛[۲۵] زیرا چنانکه در چند روایت آمده است،[۲۶] فاطمه دوست نداشت کسانی که بر او ستم کرده بودند در تشییع و تدفین او حاضر شوند.
منابع و دلایل شیعیان برای اثبات شهادت
شیعیان با استناد به روایتی از امام کاظم(ع) که در آن فاطمه زهرا(س) صدیقه شهیده خوانده شده، وی را شهید میخوانند.[۲۷] طبری در دلائل الامامه نیز روایتی از امام صادق(ع) آورده که علت شهادت فاطمه زهرا(س) را سقط جنین او در اثر ضربه دانسته است.[۲۸] بنابر این روایت، این ضربه را قنفذ غلام عمر به دستور او وارد کرده است.[۲۹] بنابر روایتی دیگر که در نهجالبلاغه نقل شده است، امام علی(ع) از جمع شدن امت برای ستم بر فاطمه سخن گفته است.[۳۰]
میرزا جواد تبریزی، از مراجع تقلیدشیعه قرن پانزده قمری، سخنان امام علی(ع) هنگام دفن فاطمه(س)، روایت امام کاظم(ع)، روایت امام صادق(ع) در دلائل الامامه، مخفی بودن قبر فاطمه(س) و وصیت او به دفن شبانه را جزو دلایل اثبات شهادت به شمار آورده است.[۳۱]
منابع شیعه
در کتاب الهجوم، نوشته عبدالزهراء مهدی، نویسنده قرن پانزدهم، ۲۶۰ روایت و نقل تاریخی از بیش از ۱۵۰ راوی و نویسنده شیعه گردآوری شده است که در هر یک از آنها بخشی از علل شهادت فاطمه زهرا(س) ذکر شده است؛ مثل هجوم به خانه فاطمه، اسقاط جنین او، سیلی زدن و تازیانه زدن به او.[۳۲] قدیمیترین منبع مورد استناد نویسندگان شیعه، کتاب سلیم بن قیس است که در سال ۹۰ قمری درگذشته است.[۳۳] بنابه گفته شیخ طوسی (درگذشته ۴۶۰ق) در کتاب تلخیص الشافی، شیعیان اختلافی ندارند که عمر ضربهای به شکم فاطمه(س) زده که باعث شده فرزندش سقط شود[۳۴] و روایات شیعه در این باره مستفیض است.[۳۵]
استناد شیعیان به منابع اهلسنت
شیعیان برای اثبات برخی از وقایع منتهی به شهادت فاطمه زهرا(س) به منابع متعددی از کتابهای حدیثی و تاریخی و حتی فقهی اهلسنت استناد کردهاند؛ به عنوان نمونه کتاب الهجوم علی بیت فاطمه با فهرست کردن ۸۴ راوی و نویسنده تلاش کرده است مجموعه گزارشهای واردشده در کتابهای اهلسنت درباره هجوم به خانه فاطمه را گردآوری کند.[۳۶] قدیمیترین منبع در این فهرست، کتابی به نام المغازی نوشته موسی بن عقبه (درگذشته ۱۴۱ق) است.[۳۷]
حسین غیبغلامی (متولد ۱۳۳۸ش) نیز در کتاب «إحراقُ بیت فاطمة فی الکتب المعتبرة عند أهل السنة» بیش از ۲۰ روایت از کتابها و راویان اهلسنت را گردآوری کرده است.[۳۸] نخستین روایت او از کتاب المُصَنَف ابنابیشیبه (درگذشته ۲۳۵ق)[۳۹] و آخرین روایت در این کتاب، نقلی از کتاب کَنزُ العُمال نوشته متقی هندی (درگذشته ۹۷۷ق) است.[۴۰] همچنین در کتابی با عنوان «شهادت مادرم زهرا افسانه نیست»، ماجرای هجوم به خانه فاطمه از ۱۸ کتاب اهلسنت نقل شده است.[۴۱] این منابع، ماجرای تلاش برای بیعت گرفتن از امام علی و تهدید به آتش زدن خانه او در روز بیعت را با عبارتهای مختلف و از راویان متعدد نقل کردهاند.[۴۲]
برخی پرسشها درباره واقعه
تعدادی از نویسندگان و پژوهشگران، با طرح سؤالات و اشکالاتی تاریخی، در درستی روایات آتش زدن خانه امام علی(ع) و فاطمه(س) خدشه وارد کردهاند؛ از جمله آنکه خانههای مدینه در آن دوران در نداشته است، یا آنکه عدم دفاع علی(ع) و دیگران از فاطمه(س) را مورد سؤال قرار دادهاند و یا در سقط جنین فاطمه زهرا تشکیک کردهاند. در برابر این اشکالات، پاسخهایی نیز از سوی تاریخنگاران و پژوهشگرانی از جمله سید جعفر مرتضی عاملی (درگذشته ۱۴۴۱ق) بیان شده است.[۴۳]
خانههای مدینه بدون در بودهاند؟
برخی گفتهاند که در مدینه آن روزگار، خانهها دَر نداشتهاند[۴۴] و نتیجه گرفتهاند که بنابراین ماجرای آتش زدن درِ خانه فاطمه نمیتواند صحیح باشد. در مقابل، جعفر مرتضی در کتاب مأساة الزهراء منابعی را ذکر کرده که بر اساس آنها در داشتن خانهها امری رایج بوده و خانه فاطمه نیز در داشته است.[۴۵]
چرا علی و دیگران دفاع نکردند؟
یکی از پرسشها درباره ماجرای حمله به خانه فاطمه(س) و شهادت او آن است که چرا علی(ع) که به شجاعت معروف است و نیز دیگر صحابه درباره این حرکت سکوت کردند و از فاطمه دفاع نکردند؟[۴۶] افزون بر اهلسنت، محمدحسین کاشفالغطاء، مرجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم، نیز چنین پرسشی را مطرح کرده است.[۴۷] پاسخ اصلی شیعیان به این نکته آن است که علی(ع) به دستور پیامبر اسلام(ص) و برای حفظ مصالح اسلام مأمور به صبر و سکوت بود.[۴۸][یادداشت ۱] در اشعار شاعران نیز به عهد حضرت با پیامبر و ماموریتش به صبر پس از او اشاره شده است.سید رضا هندی در ابیاتی از قصیده ی معروفش(قصیده رائیه)گفته است.
| لو لم تُؤمَر بالصبر و کظم | الغیظ ولَیْتَک لم تؤمر | |
| ما نال الامرَ اخوتیم | و لا تناوله منه حبتر |
(ترجمه:چنانچه تو مأمور به صبر و شکیبائی و فرو نشاندن خشم و غضب نبودی! و ایکاش که مأمور نبودی!به امر ولایت بر مردم و خلافت، اخوتیم (ابوبکر) نائل نمی شد و سپس حبتر (عمر) به ولایت از ناحیه او نمی رسید.) [۴۹] غیر از اینکه بنابر نقل سلمان فارسی در کتاب سلیم (که یوسفی غروی آن را قویترین و قدیمیترین نقل ماجرا میداند)، پس از حمله عمر به فاطمه(س)، علی(ع) به عمر حمله کرد و او را به زمین زد؛ چنانکه گویا قصد کشتن او را دارد و سپس به او گفت اگر عهد رسول خدا با من نبود آنگاه میدانستی که تو نمیتوانی داخل خانه من شوی. در این هنگام، عمر از دیگران کمک خواست و همراهان او هجوم آورده، علی(ع) را از او جدا کرده و او را بستند.[۵۰]
تشکیک در سقط محسن
گروهی از نویسندگان اهلسنت با تشکیک در ماجرای سقط محسن بن علی(ع) در ماجرای روز بیعت معتقدند او قبل از این روز به دنیا آمده و در کودکی از دنیا رفته است.[۵۱] اما غالب شیعیان معتقدند او در ماجرای هجوم به خانه علی(ع) و در اثر ضربه سقط شده است.[۵۲] چنانکه تعداد معدودی از منابع اهلسنت نیز بر سقط یا اسقاط محسن تصریح کردهاند.[۵۳] نویسنده کتاب «المحسن السبط مولود أم سقط» در باب سوم کتاب، با مطالعه تطبیقی متون تاریخی نتیجه گرفته است که سقط محسن بن علی در روز هجوم به خانه علی و در اثر ضربه و فشاری بوده که به فاطمه(س) وارد شده است.[۵۴]
عدم اشاره به آتش زدن خانه در منابع تاریخی
یکی از پرسشها و ابهامات ماجرای شهادت حضرت زهرا(س) آن است که آنچه در بسیاری از کتابهای تاریخی و حدیثی اهلسنت ذکر شده، فقط تهدید به آتش زدن خانه بوده و تصریح نشده که در عمل هم این اتفاق افتاده است.[۵۵] با این حال، محققان چندین مجموعه، منابع اثباتکننده اصل ماجرای هجوم را گردآوری کردهاند؛ از جمله کتاب الهجوم علی بیت فاطمه،[۵۶] و کتاب احراق بیت فاطمة.[۵۷] در برخی از این منابع به صراحت درباره ضربه زدن به فاطمه(س) و ورود به خانه و سقط جنین سخن گفته شده است.[۵۸]
گروهی از نویسندگان اهل سنت درباره اصالت سند این نقلهای تاریخی تشکیک کردهاند.[۵۹] ولی در مواردی نیز اشکال آنها جنبه سندی ندارد؛ مثلا المُدَیهش نویسنده سنی(وهابی) کتاب فاطمة بنت النبی برای رد کردن ماجرای هجوم و سقط، نقل تاریخ یعقوبی را با این توجیه که نویسنده آن رافضی است و کتابش ارزش علمی ندارد، کنار میگذارد[۶۰] و نیز نقل ابنعبد ربه در کتاب العقد الفرید را نیز بدون اشکال سندی، نقلی مُنکَر توصیف میکند و میگوید شاید او هم شیعه باشد و این نکته را باید تحقیق کرد.[۶۱] او همچنین نقل کتاب الامامة و السیاسة را به این دلیل کنار میگذارد که نویسنده آن ابنقتیبه دینوری نیست.[۶۲] مدیهش حتی برای نفی استناد به کلمات امام علی(ع)، انتساب نهج البلاغه به او را انکار میکند.[۶۳] با این همه، نویسندگان اهلسنت به دلیل روایات فراوانی که درباره تهدید نقل شده است، اصل تهدید و اجتماع در مقابل خانه علی(ع) و فاطمه(س) را انکار نکردهاند.[۶۴]
تعبیر وفات در منابع کهن
یکی از دلایل مخالفان شهادت فاطمه زهرا(س) آن است که در منابع کهن شیعه برای درگذشت وی از تعبیر وفات استفاده شده است، نه تعبیر شهادت. گروهی از نویسندگان شیعه پاسخ دادهاند که تعبیر وفات در زبان عربی، مفهومی عام است که هم شامل مرگ طبیعی میشود و هم مرگ در اثر عوامل دیگر مثل مسموم شدن توسط دیگران. به عنوان نمونه در مقاله «شهادت یا وفات حضرت زهرا سلامالله علیها» مواردی از این کاربردها نقل شدهاست؛ مثل آنکه برخی منابع تاریخی اهلسنت برای اشاره به درگذشت عمر و عثمان از تعبیر وفات استفاده کردهاند، در حالی که هر دو اینان به قتل رسیدهاند.[۶۵] چنانکه طبرسی در جایی برای اشاره به شهادت امام حسین(ع) نیز از تعبیر وفات استفاده کرده است.[۶۶]
رابطه خوب امام علی(ع) با خلفا
یکی از دلایل اهلسنت برای انکار شهادت فاطمه زهرا(س) تکیه بر رابطه صمیمانه بین خلفا و امام علی(ع) و خانواده او است. در کتاب مفصل «فاطمة بنت النبی»، نویسنده تلاش کرده است نشان دهد که خلیفه اول و دوم به فاطمه زهرا(س) محبت فراوان داشتهاند،[۶۷] اما با این همه، نویسنده در جمعبندی تصریح میکند که فاطمه پس از ماجرای فدک با ابوبکر قطع ارتباط کرد و با او بیعت هم نکرد.[۶۸] محمد نافع از نویسندگان اهلسنت کتابی با نام «رحماء بینهم» نوشته و در آن تلاش کرده است نشان دهد که خلفای سهگانه رابطهای خوب با علی داشتهاند.[۶۹] همچنین در مقالهای در فصلنامه ندای اسلام، نویسنده با نقل مواردی از رابطه بین خلفا و امام علی(ع) و نیز رابطه زنان و دختران ایشان با فاطمه(س) تلاش کرده است که نشان دهد، این رابطه با توهین به فاطمه و کتک زدن او سازگاری ندارد.[۷۰] به گفته سید مرتضی (درگذشته ۴۳۶ق) متکلم شیعه از اینکه امام علی(ع) به خلفا مشورت میداده نمیتوان همکاری او با آنها را استفاده کرد چرا که راهنمایی درباره احکام الهی و دفاع از مسلمانان بر هر عالمی واجب است.[۷۱] همچنین نویسنده کتاب «دانشنامه روابط سیاسی حضرت علی(ع) با خلفاء» پس از بررسی ۱۰۷ مورد از مشاورههای امام علی(ع) با خلفای سهگانه به این نتیجه رسیده که مشورت خلفا با امام علی(ع)، نشانه همدلی و موافقت او با خلفا نیست چراکه اکثر این مشاورهها در نظرخواهی عمومی صورت گرفته است نه اینکه خلفا علی(ع) را وزیر و مشاور خود قرار داده باشند بلکه علی در انزاوی سیاسی به کشاورزی و حفر چاه مشغول بود. همچنین اگر در مواردی خلفا با علی(ع) مشورت میکردند از سر ناچاری و بازشدن گرهها بوده است.[۷۲]
ازدواج ام کلثوم دختر امام علی با خلیفه دوم از دیگر مثالهایی است که برای اثبات دوستی و محبت عمر به اهلبیت استفاده میشود که با دخالت او در شهادت فاطمه(س) منافات دارد.[۷۳] برخی از نویسندگان وقوع این ازدواج را نفی میکنند.[۷۴] سید مرتضی آن را تحت اجبار و تهدید میداند[۷۵] که در این صورت نمیتواند نشانگر رابطه صمیمی بین دو نفر باشد.[۷۶] روایتی از امام صادق(ع) نیز برای تأیید اجبار در این ازدواج با تعبیر «غصب» نقل شده است.[۷۷][یادداشت ۲]
نامگذاری فرزندان اهلبیت به نام خلفا
گروهی از اهلسنت بر این نکته تأکید میکنند که چون امام علی(ع) نام خلفا را بر فرزندان خود گذاشته، پس به خلفا محبت داشته است[۷۸] و این با ادعای شهادت حضرت زهرا(س) سازگاری ندارد. این مطلب در جزوهای به نام «اسئلة قادت شباب الشیعة الی الحق» (پرسشهایی که جوانان شیعه را به حقیقت راهنمایی میکند) نیز آمده است.[۷۹]
سید علی شهرستانی (متولد ۱۳۳۷ش) در کتابی با نام التسمیات بین التسامح العلوی و التوظیف الاموی، تحلیل مفصلی از نامگذاریها در صدر اسلام تا قرنهای بعدی ارائه داده و ضمن بیان ۲۹ نکته اصلی نتیجه گرفته است که این نوع نامگذاریها نمیتواند نشانگر رابطه خوب بین افراد باشد، چنانکه عدم نامگذاری هم نمیتواند نشانه دشمنی باشد؛[۸۰] چرا که این اسامی، قبل و بعد از خلفا نیز رایج بوده است.[۸۱] از سوی دیگر بنابر روایتی از خلیفه دوم، امام علی(ع) او را دروغگو و خائن میدانسته است[۸۲] یا اینکه ابوبکر اصولاً نام شخص خاصی نیست و کنیه است و کسی کنیه را به عنوان نام برای فرزندش انتخاب نمیکند.[۸۳]
ابن تیمیه حرانی (درگذشته ۷۲۸ق)، عالم نامدار اهلسنت، نیز معتقد است که نامگذاری به اسم کسی دلیل بر محبت به او نیست؛ چنانکه پیامبر(ص) و صحابه از اسامی کفار استفاده میکردند.[۸۴] به گفته سید علی شهرستانی دو رساله دیگر نیز درباره نامگذاری فرزندان ائمه با نام خلفا نوشته شده که یکی نوشته وحید بهبهانی (درگذشته ۱۲۰۵ق) و دیگری نوشته تنکابنی (درگذشته ۱۳۰۲ق)، نویسنده قصص العلماء، است.[۸۵]