چرا خداوند نماز را واجب نموده است؟
در پاسخ به این پرسش علت های متعددی می توان بیان کرد که در ادامه به اختصار به بعضی از آنها اشاره می کنیم.
·جلوگیری از تحریف دین؛
امام صادق (ع) در پاسخ به این سوال فرمودند: اگر خداوند در فرستادن دین، تنها به فرستادن کتاب آسمانی اکتفا می کرد و عملی برای محافظت و یادآوری روزانۀ آن قرار نمیداد، حتما دین تحریف میگردید و به سرنوشتی دچار می شدند که ادیان گذشته گرفتار شدند؛ که دینشان از بین رفت و به عاقبتی دچار شدند که نبایست می شدند.[1]
·جلوگیری از فراموشی نقش پیامبر در اسلام؛
امام صادق(ع) فرمودند که یکی از علت های واجب شدن نماز این است که خداوند اراده فرموده است که مسلمانان هرگز یاد پیامبر اکرم iو کوشش های او برای اسلام را فراموش نکنند.[2]
·جلوگیری از غفلت و فراموشی یاد خداوند؛
علت دیگر واجب شدن نماز، به فرمودۀ امام صادق(ع) جلوگیری از فراموشی یاد خداوند میباشد؛ چون انسان موجودی فراموش کار است و برای جلوگیری از غفلت او نیاز به یادآوری دارد و چه یادآوری ای برتر از نماز که هر روز در پنج نوبت فرد با ستایش خالق خود، به یاد بزرگی و عظمت او بیفتد.[3]
·اقرار به ربوبیت پروردگار؛
امام رضا (ع) فلسفۀ واجب شدن نماز را اقرار انسان ها به ربوبیت خداوند معرفی فرموده اند.[4]
·جلوگیری از شرک؛
نماز نماد توحید و نشانگر موحد بودن انسان هاست؛ زیرا اگر جز الله خدای دیگری هم بود، بایستی آن خدای دیگر نیز، نوعی پرستش برای خود معلوم مینمود؛ لذا خداوند بدین وسیله راه شرک را ریشه کن نموده است تا مبادا اشخاص روی به شرک آورند؛ بلکه همگان با نماز، وحدت و هم صدایی خود را در پرستش آفریدگار یگانه نشان دهند.[5]
·اظهار خشوع و اعتراف به کوچکی خود در برابر خداوند؛
خالق یکتا کمال مطلق است و خداوند برای آنکه کوچکی و ناتوانی انسان از سوی دیگر قدرت خویش را به او نشان دهد تا از ستم و تعدی و طغیان و سرکشی بندگان جلوگیری نماید، نماز را بر او واجب کرد؛ در واقع نماز راهی برای اعتراف بندگان به کوچکی خود در برابر پروردگار و سبب خاشع شدن آنها در برابر اوست.[6]
·طلب آمرزش گناه؛
خداوند نماز را واجب نمود تا راهی باشد برای اینکه انسان از خداوند بخواهد که گناهان گذشتۀ او را بخشش از و بدین وسیله روح خود را از کثافات گذشته پاک کند.[7]
·تعظیم برابر خداوند؛
امام رضا فرمودند: خدواند نماز را واجب نمود تا بندگان با گذاشتن صورت بر خاک، در برابر خداوند، به بزرگی و عظمت خداوند اعتراف نمایند.[8]
·افزایش معرفت دین؛
به سبب انجام نماز که ستون دین است، پایههای اعتقادی انسانها تقویت میگردد.[9]
·طلب برکت در زندگی دنیوی؛
خداوند نماز را وسیلهای برای طلب برکت در زندگانی مسلمانان قرار داده است که به وسیله آن روزی انسان وسعت یابد.[10]
·بازدارندگی از گناه و انواع فساد؛
خداوند نماز را واجب نموده تا مایۀ دوری و انزجار انسان از گناه باشد و انسان به سبب آن به نوعی مصونیت عملی در برابر گناه دست یابد.[11]
دوری از تکبر و خود پسندی
شیطان به سبب تکبر حاضر نشد به روح خداوند که در کالبد آدم دمیده شده بود، سجده کند؛ برای همین از درگاه خداوند رانده شد و او از سجده و تواضع برای بر خداوند متنفر است در حالی که انسان در هنگام نماز به بهترین شکل در برای خداوند تواضع و خضوع می کند و به همین سبب تکبر از او دور می شود. به فرموده امیر مومنان (ع) و حضرت فاطمۀ زهرا(س) خداوند نماز را برای دوری از تکبر واجب نمود.[12]
[1] . حدثنا علی بن أحمد بن محمد رحمه الله قال حدثنا محمد بن أبی عبد الله الکوفی عن محمد بن إسماعیل البرقی قال حدثنا علی بن العباس عن عمر بن عبد العزیز قال حدثنا هشام بن الحکم قال سألت أبا عبد الله j عن علة الصلاة فإن فیها مشغلة للناس عن حوائجهم و متعبة لهم فی أبدانهم قال فیها علل و ذلک أن الناس لو ترکوا بغیر تنبیه و لا تذکر للنبی ص بأکثر من الخبر الأول و بقاء الکتاب فی أیدیهم فقط لکانوا على ما کان علیه الأولون فإنهم قد کانوا اتخذوا دینا و و ضعوا کتبا و دعوا أناسا إلى ما هم علیه وقتلوهم على ذلک فدرس أمرهم و ذهب حین ذهبوا و أراد الله تبارک و تعالى أن لا ینسیهم أمر محمد ص ففرض علیهم الصلاة یذکرونه فی کل یوم خمس مرات ینادون باسمه و تعبدوا بالصلاة و ذکر الله لکیلایغفلوا عنه و ینسوه فیندرس ذکره.
حدثنا علی بن أحمد بن محمد قال حدثنا محمد بن یعقوب قال حدثنا محمد بن أبی عبد الله عن محمد بن إسماعیل عن علی بن العباس قال حدثنا القاسم بن ربیع الصحاف عن محمد بن سنان أن أبا الحسن علی بن موسى الرضا j کتب إلیه فیما کتب من جواب مسائله أن علة الصلاة أنها إقرار بالربوبیة لله عز و جل و خلع الأنداد و قیام بین یدی الجبار جل جلاله بالذل و المسکنة و الخضوع و الاعتراف و الطلب للإقالة من سالف الذنوب و و ضع الوجه على الأرض کل یوم خمس مرات إعظاما لله عز و جل و أن یکون ذاکرا غیر ناس و لا بطر و یکون خاشعا متذللا راغبا طالبا للزیادة فی الدین و الدنیا مع ما فیه من الانزجار و المداومة على ذکر الله عز و جل باللیل و النهار لئلا ینسى العبد سیده و مدبره و خالقه فیبطر و یطغى و یکون فی ذکره لربه و قیامه بین یدیه زاجرا له عن المعاصی و مانعا من أنواع الفساد. (علل الشرائع، ج2، ص317)
[2] . علل الشرائع، ج2، ص317.
[3] . همان.
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . علل الشرائع، ج2، ص317.
[7] . همان.
[8] . همان.
[9] . همان.
[10] . همان.
[11] . علل الشرائع، ج2، ص317.
[12] . عن فاطمه الزهراء(س) : ففرض الله الإیمان تطهیرا من الشرک و الصلاة تنزیها عن الکبر. (من لا یحضره الفقیه، ج3، ص568).