سجدۀ شکر چه اسرار و آثاری دارد؟
سجدۀ شکر چه اسرار و آثاری دارد؟
یکی از مهمترین تعقیبات بعد از نماز سجده شکر است که حداقل آن گفتن سه مرتبه "شکراً لله" (شکر برای خدا است) در سجده است. نزدیک ترین حالت بنده به خداوند بزرگ وقتی است که در سجده است. خداوند فرمود: سجده کن وتقرب جوی.[1]
اگر انسان در حال سجده خوابش ببرد، خداوند به فرشته ها می گوید: نگاه کنید "قَبَضْتُ رُوحَهُ وَ هُوَ فِی طَاعَتِی" روحش را گرفته ام و او در اطاعت من است.[2]
سعد بن عبد اللّه باسنادش از حسن بن علىّ بن فضّال نقل کرده که حضرت ابا الحسن(ع) را دیدم که قصد وداع قبر رسول خدا(ص) را داشت و مىخواست که از آنجا به عمره برود... شش یا هشت رکعت نماز خواندند. راوى مىگوید: مقدار رکوع و سجود آن حضرت به قدر گفتن سه تسبیح یا بیشتر بود و وقتى از نمازها فارغ شدند به سجده رفته و آن قدر سجده را طول دادند تا ریگها از عرق بدن آن حضرت مرطوب شدند.
راوى مىگوید: بعضى از اصحاب گفتهاند: که آن حضرت را دیده که صورت مبارکشان روى زمین مسجد نهاده بودند.[3]
·معنای سجدة شکر و فلسفة آن
از امام رضا(ع) نقل شده است که فرمود: حداقل چیزی که بنده می تواند پس از نماز به عنوان تشکر از خداوند برای توفیق او در انجام [نماز] واجبش بگوید این است: شُکْراً لِلَّه،ِ شُکْراً لِلَّه،ِ شُکْراً لِلَّهِ. از حضرت سؤال شد که معنای این گفته چیست؟ فرمود: با این سجده میگوید از من است این شکر برای خدا نسبت به آنچه که توفیق داده به اینکه خدمتش و انجام نماز واجب را به جای آورم. و این شکر موجب افزایش (معنوی) میشود. پس اگر در نمازش کوتاهی بوده است که با نوافل جبران نشده است، با این سجده جبران می شود.[4]
·اهمیت و آثار سجدة شکر
امام صادق(ع) : سجدۀ شکر بعد از نماز، سبب کامل شدن نماز و خشنودى خدا و خوش آمدن و اعجاب فرشتگان است. خداوند از آنان مى پرسد: پاداش این بندۀ شاکر چیست؟ مىگویند: رحمت تو، بهشت تو، حلّ مشکل او، ... خداوند مىفرماید: همان گونه که او از من تشکّر کرد، من هم از او سپاسگزارم. این جمله مىفهماند که رضایت و سپاس الهى از همه نعمت ها برتر است.[5]
تشکر از خداوند برای هر نعمتی موجب افزونی آن نعمت میگردد. حضرت موسی(ع) به قوم خود فرمود: خداوند این چنین مقرر نموده است که اگر شکر کنید نعمتم را بر شما زیاد میکنم و اگر کفر بورزید عذاب من شدید است.[6]و چه توفیق و نعمتی از این بالاتر که خداوند به انسان لیاقت داده است که او را یاد نماید. پس هر کس به حقیقت نماز و اینکه بزرگترین توفیق است واقف گردد، اهمیت و بایستگی سجدۀ شکر را بیشتر احساس میکند.
- ذکر سجدة شکر
حداقل سه مرتبه "شکراً لله" است، ولی هر چه طولانی تر باشد، بهتر است. از حضرت رضا(ع) در سجده بعد از نماز، تا 500 "سبحان الله" هم شنیده شده.[7]و مکرر اتفاق افتاده که موسی بن جعفر(ع) بعد از نماز به سجده رفته اند و تا بالا آمدن روز همچنان در سجده بوده اند...[8]امام صادق(ع) فرمودند: حضرت ابراهیم(ع) به سبب زیاد سجده نمودن بر زمین به مقام خلیل اللهی رسید.[9]
- چند نکته دربارۀ احکام سجدۀ شکر
بهتر است انسان دو بار سجده کند؛ به این صورت که بعد از سجدۀ اول گونة راست و بعد گونة چپ را به خاک بمالد و مجددا سر بر خاک گذارد.[10]
امام باقر(ع) فرمود: خداوند تبارک و تعالى به موسى(ع) وحى فرستاد: آیا می دانى چرا از میان همۀ مردم تو را برای سخن گفتن با خودم برگزیدم؟ موسى(ع) عرض کرد: پروردگارا چرا؟ خداوند فرمود: من بندگانم را آزمایش کردم و در میان آنها ذلیل تر و خاکسارتر و فروتنتر از تو نسبت به خود ندیدم، اى موسى براى اینکه چون تو از نماز فارغ می شوى، روى خود را بر خاک مىنهى. یعنى اظهار کوچکى و ناچیزى می نمایى.[11]
سجدة شکر، بعد از فریضه و نافله و بعد از تذکر هر نعمتی مطلوب است.
مستحب است که در سجدۀ شکر ساق دستها باز و قفسه سینه و شکم خود را به زمین بچسباند. (عکس آنچه در نماز انجام میشود).
مستحب است که انسان دست بر موضع سجدة خود بمالد و بعد به صورت (و سایر اعضای) خود بکشد.
- آثار و برکات سجدۀ شکر
در این زمینه دو روایت بیان می کنیم:
امام رضا(ع) فرمودند: یکی از آثار مهم سجدۀ شکر بعد از نماز جبران برخی کاستیهای موجود در نماز است.[12]
امام صادق(ع) فرمود: اگر بنده با عبودیت و نماز به دنبال جلب رضوان الهی است این رضایت با انجام سجدۀ شکر کامل میگردد به گونهای که فرشتگان مقرب الهی که مدام در حال تقدیس و تسبیح خدای سبحان هستند به شگفتی در میآیند از رحمت الهی که بر شخص سجده گزار نازل میگردد؛ به نحوی که خداوند بر فرشتگان فخر فروخته و (از روی لذت ربوبی و رضایت) میگوید که ای ملائکه من بیایید و نیک بنگرید بنده مرا که علاوه بر انجام فریضه به سجدۀ شکر افتاده و از من به سبب توفیق نماز واجب تشکر میکند؛ حال سزاوار است که من که خدای او هستم نیز از او تشکر نمایم و صورتم را به او نشان میدهم.[13] [که منظور دیدن و درک مظاهر خداوند که بالاترین آن اهلبیت عصمت و طهارت هستند میباشد].
در حقیقت اینکه خالق از مخلوق تشکر نماید یعنی بزرگترین لطف الهی که از بهشت و رحمت و مغفرت و رضوان الهی برتر و بالاتر است.
[1] . عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَاj یَقُولُ أَقْرَبُ مَایَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ و هُوَ سَاجِدٌ و ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ و جَلَّ و اسْجُدْ و اقْتَرِبْ (الکافی، ج3، ص264).
[2] . َعَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَاj یَقُولُ إِذَا نَامَ الْعَبْدُ و هُوَ سَاجِدٌ قَال َاللَّهُ تَعَالَى عَبْدِی قَبَضْتُ رُوحَهُ و هُوَ فِی طَاعَتِی (وسائلالشیعة، ج6، ص 380).
[3] . وَعَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَبْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ فِی حَدِیثٍ قَال َرَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِj صَلَّى سِتَّ رَکَعَاتٍ أَوْ ثَمَانَ رَکَعَاتٍ قَالَ و کَانَ مِقْدَارُ رُکُوعِهِ و سُجُودِهِ ثَلَاثَ تَسْبِیحَاتٍ أَوْ أَکْثَرَ فَلَمَّا فَرَغَ سَجَدَ سَجْدَةً أَطَالَ فِیهَا حَتَّى بَلَّ عَرَقُهُ الْحَصَى قَالَ و ذَکَرَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ أَلْصَقَ خَدَّیْهِ بِأَرْضِ الْمَسْجِدِ (وسائلالشیعة، ج7، ص8).
[4] . عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ السَّجْدَةُ بَعْدَ الْفَرِیضَةِ شُکْراً لِلَّهِ عَزَّ و جَلَّ عَلَى مَا و فَّقَ لَهُ الْعَبْدَ مِنْ أَدَاءِ فَرْضِهِ و أَدْنَى مَا یُجْزِی فِیهَا مِنَ الْقَوْلِ أَنْ یُقَالَ شُکْراً لِلَّهِ شُکْراً لِلَّهِ شُکْراً لِلَّهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قُلْتُ فَمَا مَعْنَى قَوْلِهِ شُکْراً لِلَّهِ قَالَ یَقُولُ هَذِهِ السَّجْدَةُ مِنِّی شُکْراً لِلَّهِ عَلَى مَا و فَّقَنِی لَهُ مِنْ خِدْمَتِهِ و أَدَاءِ فَرْضِهِ و الشُّکْرُ مُوجِبٌ لِلزِّیَادَةِ فَإِنْ کَانَ فِی الصَّلَاةِ تَقْصِیرٌ لَمْ یَتِمَّ بِالنَّوَافِلِ- تَمَّ بِهَذِهِ السَّجْدَةِ (وسائل الشیعة، ج7، ص 6، ح1).
[5] . عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِj قَالَ: سَجْدَةُ الشُّکْرِ واجبةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ تُتِمُّ بِهَا صَلَاتَکَ و تُرْضِی بِهَا رَبَّکَ و تَعْجَبُ الْمَلَائِکَةُ مِنْکَ و إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا صَلَّى ثُمَّ سَجَدَ سَجْدَةَ الشُّکْرِ فَتَحَ الرَّبُّ تَعَالَى الْحِجَابَ بَیْنَ الْعَبْدِ و بَیْنَ الْمَلَائِکَةِ فَیَقُولُ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی أَدَّى قُرْبَتِی و أَتَمَّ عَهْدِی ثُمَّ سَجَدَ لِی شُکْراً عَلَى مَا أَنْعَمْتُ بِهِ عَلَیْهِ مَلَائِکَتِی مَا ذَا لَهُ قَالَ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا رَحْمَتُکَ ثُمَّ یَقُولُ الرَّبُّ تَعَالَى ثُمَّ مَا ذَا لَهُ قَالَ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا جَنَّتُکَ فَیَقُولُ الرَّبُّ تَعَالَى ثُمَّ مَا ذَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا کِفَایَةُ مُهِمِّهِ فَیَقُولُ الرَّبُّ ثُمَّ مَا ذَا فَلَا یَبْقَى شَیْءٌ مِنَ الْخَیْرِ إِلَّا قَالَتْهُ الْمَلَائِکَةُ فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى یَا مَلَائِکَتِی ثُمَّ مَاذَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا لَا عِلْمَ لَنَا فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لَأَشْکُرَنَّهُ کَمَا شَکَرَنِی و أُقْبِلُ إِلَیْهِ بِفَضْلِی و أُرِیهِ رَحْمَتِی (وسائلالشیعة، ج 7، ص6).
[6] . ابراهیم: 7.
[7] . وسائل الشیعة، ج7، ص12ٍ.
[8] . همان.
[9]. ... لِمَ اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّ و جَلَ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا قَالَ لِکَثْرَةِ سُجُودِهِ عَلَى الْأَرْض. (علل الشرائع، ج1، ص 35)
[10] . وسائل الشیعة، ج7، ص12ٍ.
[11] . عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ و جَلَّ إِلَى مُوسَى(ع) أَنْ یَا مُوسَى أَتَدْرِی لِمَاصْطَفَیْتُکَ بِکَلَامِی دُونَ خَلْقِی قَالَ یَارَبِّ و لِمَذَاکَ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَکَ و تَعَالَى إِلَیْهِ أَنْ یَا مُوسَى إِنِّی قَلَّبْتُ عِبَادِی ظَهْرا ًلِبَطْنٍ فَلَمْ أَجِدْ فِیهِمْ أَحَداً أَذَلَّلِی نَفْساً مِنْکَ یَا مُوسَى إِنَّکَ إِذَا صَلَّیْتَ و ضَعْتَ خَدَّکَ عَلَى التُّرَابِ أَوْ قَالَ عَلَى الْأَرْضِ (وسائلالشیعة، ج 7، ص 10).
[12]. وسائل الشیعة، ج7، ص 6، ح1.
[13]. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) سَجْدَةُ الشُّکْرِ واجبةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ تُتِمُّ بِهَا صَلَاتَکَ و تُرْضِی بِهَا رَبَّکَ و تَعْجَبُ الْمَلَائِکَةُ مِنْکَ و إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا صَلَّى ثُمَّ سَجَدَ سَجْدَةَالشُّکْرِ فَتَحَ الرَّبُّ تَبَارَکَ و تَعَالَى الْحِجَابَ بَیْنَ الْعَبْدِ و بَیْنَ الْمَلَائِکَةِ فَیَقُولُ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی أَدَّى فَرْضِی و أَتَمَّ عَهْدِی ثُمَّ سَجَدَ لِی شُکْراً عَلَى مَا أَنْعَمْتُ بِهِ عَلَیْهِ مَلَائِکَتِی مَا ذَا لَهُ عِنْدِی قَالَ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا رَحْمَتُکَ ثُمَّ یَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ و تَعَالَى ثُمَّ مَا ذَا لَهُ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا جَنَّتُکَ ثُمَّ یَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ و تَعَالَى ثُمَّ مَا ذَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا کِفَایَةُ مُهِمِّهِ فَیَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ و تَعَالَى ثُمَّ مَا ذَا قَالَ و لَا یَبْقَى شَیْءٌ مِنَ الْخَیْرِ إِلَّا قَالَتْهُ الْمَلَائِکَةُ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ و تَعَالَى یَا مَلَائِکَتِی ثُمَّ مَا ذَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ رَبَّنَا لَا عِلْمَ لَنَا قَالَ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ و تَعَالَى أَشْکُرُ لَهُ کَمَا شَکَرَ لِی و أُقْبِلُ إِلَیْهِ فَضْلِی و أُرِیهِ و جْهِی (من لا یحضره الفقیه، ج1، ص333).